خیلی از ماها وقتی بیرون از خونه هستیم، به جاهایی میریم که پر از آدمای همسن و سال ماست. فضاهایی که نزدیک به علائق ماست و ساعتهای زیادی از زندگیمون رو اونجا و دور از خانوادهمون گذروندیم. خیلی وقتا در جواب پدر و مادرمون که پرسیدن کجا هستیم، گفتیم کافه. همین گفتن “کافه” کافیه که اونا بفهمن رفتیم جایی که بهش علاقه داریم، کنار کسایی هستیم که دوستشون داریم، اما شاید اونا هیچ وقت اونجا نرفته باشن و ندونن دقیقا تو کافهای که هستیم چی میگذره و چرا دوست داریم فراغتمون رو اونجا بگذرونیم.
یه روز به مامان و باباتون پیشنهاد بدید که با هم و بدون حضور دوستان همیشگیتون به کافه محبوبتون برید. با به اشتراک گذاشتن محیطهای عمومی مورد علاقهتون با بابا و مامانا حس خوبی از اعتماد و صمیمیت رو بهشون بدید.
قهوهای که هزار بار تو یه کافه خوردید، با قهوهای که برای اولین بار تو همون کافه، اما در کنار بابا مامان میخورید با همه قهوههای عالم فرق داره. این قهوه خاطره به یاد ماندنی از رابطه شیرین شما میشه و اگه رابطهتون گیر و گرهای داره چه بسا با همین قدمای کوچیک برطرف بشه. چطوره یه عکس از سر میزتون بگیرید و این روز رو برای همیشه ثبت کنید!
واسه مجردا که این ایده عالی به نظر میرسه...حداقلش دیگه مامان باباهه سوال پیچ نمیکنن کجا میری
اوهومممم گل گفتیاااااااااااا
منتظر طالع بینی هستم قشنگه
باش
من که چنین کاری نمیکنم مسخره میکنن
چرا مسخرهههههههههههههه